روز جمعه ۱۰ مردادماه، قرار به جمع شدن دوستان در میدان قصرالدشت راس ساعت ۶:۳۰ صبح بود که از آنجا به سمت کوه سرخ واقع در شهرک گلستان، حرکت کنیم. ساعت هفت ۴ نفر اعضای گروه از پایانه قصرالدشت حرکت کردیم و ساعت ۷:۳۰ به خیابان آبشار رسیدیم. در آنجا نیز ۴نفر دیگر از دوستان اضافه شدند و ساعت ۸:۳۰ در مسیر شروع به پیاده روی کردیم.
پس از گذشت حدود ۴۰ دقیقه به ورودی تنگ رسیدیم. در مسیر با وجود وزش باد خنک، تندی آفتاب اندکی آزار دهنده بود. در ورودی تنگ صبحانه صرف شد و در مسیر تنگ شروع به بالارفتن کردیم. مسیری که باید عبور می کردیم شیب تندی داشت و در برخی مقاطع نیاز به بالارفتن از دیواره های قائم داشت. در جای جای مسیر چشمه های آب زلال و آبشارهای کوتاه و بلند، صحنه های بسیار چشم نوازی را به وجود آورده بود. تمامی این زیبایی ها، باعث شده بود تا هیچگونه خستگی احساس نشود. کوه این منطقه با وجود اینکه سطح سختی داشت ولی تخته سنگ نبود. بلکه سنگ های ریز و درشتی بودند که به هم چسبیده بودند و باتوجه به اینکه در زمستان برف و یخ زیادی در این منطقه وجود دارد، هرساله فرسایش طبیعی این سنگ ها، موجب تغییر سریع نمای منطقه می شود. طول مسیر آرام آرام پیموده می شد تا نهایتاً حدود ساعت ۱۱:۳۰ به پای چشمه ای رسیدیم که سطح نسبتا مناسبی برای استراحت داشت و البته درخت گردویی نیز کاشته شده بود. یکی دیگر از دوستان در اینجا به ما اضافه شد و در لذت این کوهنوردی بیاد ماندنی با ما شریک شد. در سایه درخت گردو اطراق کردیم. ناهار را حدود ساعت ۱۴:۰۰ خوردیم و پس از چرت عصرگاهی و خنک شدن هوا، راس ساعت ۱۶:۳۰ از مسیری دیگر به سمت پایین کوه حرکت کردیم چراکه مسیری صعود کردیم برای پایین آمدن سخت و خطرناک بود. قله کوه از محل اطراق ما حدود ۴۵دقیقه نیاز به صعود داشت. در مسیر برگشت از مسیر آبگذری عبور کردیم که در زمستان رودخانه یخی تشکیل می شود. در مسیر برگشت به جایی رسیدیم که همانند راهرویی بود که عرض کمی دارد و یک طرفمان پرتگاه بلندی قرار دارد. به حالت خمیده و گاهاً نشسته، با رعایت احتیاط از مسیر عبور کردیم که بسیار هم هیجان انگیز بود. در مکانی مناسب اندکی استراحت کردیم تا خورشید پایین تر رود. پس از ادامه مسیر حدود ساعت ۱۹:۱۵ به پایین کوه رسیدیم و در مسیر پایین آمدن عطر آویشن کوهی به قدری بود دوستان توان گذر از کنار این گیاه را نداشته و همگی به قدر نیاز خود از این گیاه چیدند و با خود بردند. حدود ساعت ۲۰:۳۰ بود که به نگهبانی و پارکینگ خودرو رسیدیم و دوستان همگی به سمت خانه های خود حرکت کردند.