شروع برنامه با جمع شدن اعضای ۱۴ نفره ی تیم، با ۱۳ دستگاه دوچرخه، از ساعت ۶ الی ۸ صبح در میدان نمازی شیراز با سرپرستی آقای کرمی کلید خورد. به علت در اختیار نداشتن مینی بوس باربند دار، مجبور شدیم دوچرخه های گروه را در یک وانت نیسان تا اولین محل توقف مان یعنی منطقه تاریخی نقش رستم در ۱۸ کیلومتری مرودشت جابجا کنیم. ساعت ۸:۴۵ به محل نقش رستم رسیدیم و پس از صرف صبحانه، اعضای گروه از نقش رستم بازدید به عمل آوردند تا اینکه دوچرخه های گروه به محل رسید و ورزشکاران پس از نرمش و گرم کردن بدن در ساعت ۱۰ صبح در قالب یک گروه ۱۳ نفره شروع به رکاب زنی کردند.
در این برنامه، جناب آقای هادی باشفاعت (ورزشکار باسابقه ی شهرمان و رییس هیئت دوچرخه سواری شهرستان شیراز) و همسرشان، مهمانان گرامی ما بودند که افتخار رکاب زنی در کنارشان را پیدا کردیم.
هوای منطقه آفتابی بود و بادهای گاه و بیگاه در مسیر جاده، رکاب زنی را هیجان انگیزتر و گردو غبار هوا آن را سخت تر کرده بود. ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه، در نزدیکی سیوند، میزبانان ما، آقایان علیرضا شیروانی و محسن عابدی که انتظار ما را می کشیدند، به گروه دوچرخه سوار ملحق شدند و همگی با هم به سوی سیوند حرکت کردیم. برای رفع گرمای روز، میزبانان مهربان ما، تدارک بستنی سنتی را در سیوند دیده بودند که ما را این بار در گرمای محبت خود ذوب کنند. ساعت ۱۱:۱۵ به سیوند رسیدیم و پس از توقف مختصری دوباره به راه افتادیم، تا در ساعت ۱۱:۴۵ به محل چشمه المهدی (معروف به ابوالمهدی) رسیدیم و در پناه درختان همیشه بهارش و خنکای آب چشمه اش نفسی تازه کردیم.
سپس تا دولت آباد رکاب زدیم و با جناب آقای رنجبر_مسئول بسیج شهرستان سعادت شهر_ آشنا شدیم که با نوشیدنی های خنک از ورزشکاران استقبال گرمی نمودند. از این نقطه به بعد مسیر جاده در سایه سار درختان زیبای چند ده ساله، زیبایی چشم نوازی یافته بود که روح را به پرواز در می آورد. در همین مسیر به منطقه ی”قصردشت کمین” رسیدیم، و ضمن آشنا شدن با تاریخچه ی منطقه متوجه شدیم، آبادی های این ناحیه حاصل تلاش های نزدیک به نیم قرنی خان فقید منطقه، “جناب آقای محمدخان ضرغامی باصری” بوده است. شنیده های ما حاکی از این بود که سرگذشت پرفراز و نشیب ایشان و خدمات پر شمارشان، شایسته ی تدوین و تالیف کتاب ها و فیلم های مستند تاریخی است. ایشان بیش از ۵۰ سال پیش، بیمارستانی مجهز در منطقه بنا کرده بودند که بقایای ساختمان تخریب شده ی آن را مشاهده کردیم و سپس به بازدید عمارت محل سکونت وی پرداختیم و بر سر مزار ایشان حاضر شدیم.
از محل عمارت در مسیر جاده ی زیبای مشجر رکاب زدیم، تا ساعت ۱۵:۳۰ در منطقه ای در میان درختان بلند سپیدار، برای استراحت توقف کردیم. اینجا هم محبت میزبانان ما حد نداشت و برای نهار میهمان این بزرگواران بودیم.
پس از صرف نهار، ساعت ۱۷ به سمت سعادت شهر رکاب زدیم و در میادین اصلی شهر توقف کردیم و به زیارت امامزاده رفتیم و به عنوان آخرین قسمت برنامه در ساعت ۱۹ در کافی شاپ گلویی تازه کردیم.
سپس به محل استقرار مینی بوس و نیسان رفتیم و پس از بارگیری دوچرخه ها در نیسان، و خداحافظی با عزیزان سعادت شهری، ساعت ۱۹:۴۵ به سمت شیراز حرکت کردیم. در ساعت ۲۱:۳۰ پس از عبور از ترافیک نیمه سنگین ورودی شهر، به محل شروع برنامه در میدان نمازی برگشتیم و این سفر هم به دفتر یادها و خاطرات آذرخش اضافه شد.
با تشکر مردم خوب سعادت شهر
به قلم : سر کار خانم بابا زاده
