با نام و یاد خدا
جمعه شب، ساعت ۸، با پیوستن جمعی از دوستان آذرخشی بر سر شهرک بزین، به سمت شهر بیضا حرکت نمودیم. جای همه ی دوستانی که نبودند خالی، شبی بسیار به یاد ماندنی همراه با یک وعده نون و پنیر از نوع آذرخشی در منطقه برکه،گذراندیم. در این جا از آقایان ایمان حسن‌پور و رضا حسن پور کمال تشکر رو داریم.
قرار بر این بود که صبح، ساعت ۶ پس از خوردن صبحانه، برنامه رکابزنی شهرستان بیضا را به انجام برسانیم، لازم به ذکر است که هنگام صبح، سرکار خانم عالیمنش عضو همیشه پایه و فعال گروه به همراه اقای شعبانی نیز به جمع ما پیوستند. ساعت ۳۰ ۷ شزوع رکابزنی بود.
هوای دل چسبی بود و با گذر از روستاهایی هم چون برکه، مقصود آباد، سرتلان ، باقرآباد، قره گزلو، ملیان، تل بیضا، در تصویری بی نظیر از رنگهای درخشنده بهاری و گذشتن نسیم بهار که میان سبزینه های برگ ها طنازی می کردند، طراوتی دلپذیر را به ما ارزانی می کرد، در این میان صدای پرنده ها و قورباغه های آوازه خوان ترانه ای مبهم و دلنشین را در گوشمان زمزمه می کردند، به گونه ای که در چهره های دوستان هیچ گونه خستگی، دیده نمی شد. مسیر بعدی به سمت سراب حسین آباد بود، آبی بسیار خنک، که واقعا گرمای ظهر را از تنمان زدود. دوباره به برکه به منظور صرف نهار، که خانم عظمی، زحمت کشیده و شب گذشته غذای دلچسبی را اماده کرده بودند بازگشتیم. جای همه دوستان سبز.
پس از صرف نهار و بعد از دقایق کوتاهی استراحت در کنار جوی های جاری، برای بازگشت، تصمیم به رکابزنی دوباره تا شیراز شد، پس از رکابزنی گردنه ی سرسخت بیضا، تنگ خیاره، ملوسجان، گویم و در اخر به سمت شیراز، رکاب زدیم.
از آقای حسن پور، سرپرست برنامه، به خاطر زحمات بی دریغشان، کمال تشکر را داریم.
